۳ دقیقه دربارهی ریتمهای هفتگی از کتاب کودک شاد، خانه شاد بخوانیم.
یک ریتم شاد و با روح برای والدین
نیازی نیست گردش هفتگی لزوما به یک مکان بچهگانه مانند باغوحش یا شهربازی باشد، بلکه میتواند مکانی باشد که برای والدین نیز الهامبخش باشد؛ باغ گیاهشناسی، یک گالری هنری، یا یک کافهی مورد علاقه. با کمی خلاقیت تمام اعضای خانواده میتوانند اوقات خوشی را داشته باشند. برای کمک به بچهها جهت لذت بردن از مکانهای مخصوص بزرگسالان، توصیه میکنم یک کولهپشتی بچهگانه شامل خوراکی و وسایل بازی کوچک همراه داشته باشید، یا یک عروسک و کالسکهی مخصوص آن. حتما فعالیتهایی را که خودتان از آن شخصا لذت میبرید را در ریتم هفتگیتان بگنجانید.
ریتمها قرار نیست غیرمنعطف باشند. اگر در روز پیادهروی، حال پیادهروی ندارید اشکالی ندارد، یا اگر بچهها هر چند وقت یک بار خواب نیمروزی خود را به جای تختخواب، داخل کالسکه یا ماشین میکنند مشکلی در ریتم به وجود نمیآید. غرایز خود و نیازهای لحظهای کودک را دنبال کنید، با شرایط جوی هم سازگار شوید! این یک روش فوقالعاده برای زندگی است؛ یک برنامهی اصلی و یک برنامهی اقتضایی داشته باشید.
اگر در خانهی شما، والدین در هفته سر کار هستند و بچهها روز را با اقوام یا در مهدکودک میگذرانند بدین معنا نیست که نمیتوان یک ریتم خانوادگی داشت. خوشامدگویی صبح یا عصر، و مراسم قبل از خواب شبانه میتواند به همهی اعضای خانواده در برقراری ارتباط عمیق در شروع و پایان روز کمک کند. همین لحظات عادی روزمره هستند که خاطرات کودکی را میسازند و به نسلهای بعد منتقل میشوند. این والدین هستند که باید ریتمهای مثبتی ایجاد کنند که حس ثبات، امنیت، و لذت را برای بچهها به همراه بیاورد. روزی یک کودک هفت ساله داستانی برایم تعریف کرد بدین مضمون که “ایا میدانستی نهنگهای جوان وقتی توجه والدین خود را نیاز دارند، روی سوراخ تنفسی والد خود دراز میشکند تا نتوانند نفس بکشند؟ ” عجب داستانی! بچههای ما، ما را متوقف میسازند -البته به روش های دیگر!- چون مثل نهنگهای جوان به توجه و ارتباط عمیق با ما نیاز دارند.
با داشتن ریتمهای مستمر هفتگی، میتوانیم اطمینان حاصل کنیم توجهی که بچهها نیاز دارند را دریافت میکنند و مجبور به متوقف کردن ما و مطالبهی درخواست خود نیستند.
شتاب شاد
اگر صبحها دچار شتاب برای بیرون رفتن از در خانه هستید، با آمادهسازی از شب قبل، روز خود را درست آغاز کنید. لباسها را آماده روی صندلی قرار دهید، میز صبحانه را بچینید، کیفها، خوراکی و ناهار، و بطریهای آب را از شب قبل آماده کنید تا صبحها را با استرس کمتر و فرصت بیشتر برای برقراری ارتباط و صرف صبحانه آغاز کنید.
جلسات ماهانه
وقتی بچههای من نه و یازده ساله بودند ما جلسات ماهانه خانوادگی را آغاز کردیم. منشی جلسه که یادداشت برداری میکرد، خوراکی ویژهی جلسه را هم انتخاب میکرد (مثلا یه تخته شکلات!)، جلسه را با جشن گرفتن دستاوردهای هر فرد در ماه آغاز میکردیم، و با یک (و فقط یک) غرولند کوچک ادامه میدادیم. “پدر، میشه لطفا تیبگ استفاده شدهی خود را در سطل اشغال بیندازید و آن را کنار سینک ول نکنید؟” این درخواستها یادداشت میشدند تا در جلسهی ماه بعد پیگیری شوند. برای اختتام جلسه، مکان گردش خانوادگی ماه را انتخاب میکردیم؛ مثلا بولینگ! بچهها عاشق جلسات خانوادگیمان بودند.
شما در اینجا میتوانید به قسمتهای دیگر کودک شاد، خانه شاد دسترسی داشته باشید.
ترجمه آزاد و خلاصه شده توسط سیما سلیمانینیا