مدت مطالعه: ۳ دقیقه
با کلاس دهم درس تفکر و سواد رسانه داشتیم. درس در مورد کلیشهها بود، اینکه فرهنگ و رسانه چهطور میتوانند کلیشههایی رو برامون تولید کنند.
اول کلاس گفتم روی یک کاغذ چهار کلمه بنویسند: زن، معلول، پسر، افغانستانی؛ و در مورد هر کدام از کلمات ۵ کلمه یا جملهای که به ذهنشون می آید رو بنویسند و بعد رو تخته بچسپونند.
بچهها کلمات و جملههاشون رو نوشتند و روی تخته چسپوندند، کنجکاو بودند ببینند بقیه چی نوشتند و دوست داشتند نوشتههای خودشون خونده بشود.
بعد من یکی یکی نوشتهها رو خوندم. مشترکات زیادی بود بین نوشتهها:
- زن: محدودیت، مادر، لطافت، خانه داری
- معلول: بیمارستان، ویلچر، گرفتاری
- افغانستانی: کارگر، جنگ، ساختمان، آواره
- پسر: مدل مو، تیپ و ظاهر، آزادی
بعد گفتم میبینید بین نوشتههاتون مشترکاتی هست، این مشترکها میتونه کلیشه باشه، به کمک بچهها تعریفی از کلیشه کردیم: مفاهیم نسبتا مشترکی که از یک کلمه در ذهنها هست، و در اثر تبلیغات، رسانه، فرهنگ به وجود اومدند.
پرسیدم به نظرتون کلیشه داشتن خوبه یا بد؟ سحر گفت خوبه چون مردم با هم اتحاد دارند، بهم نزدیکند، گفتم چه طور اتحادی؟ گفت همین که از یک کلمه مفاهیم مشترک دارند به هم نزدیکشون میکند، گفتم اگر اون کلیشه غلط باشه چهطور؟ چه خطرهایی دارد؟ چه آسیبهایی دارد؟ مثلا در مورد زن کلیشههایی اطرافتون نیست که به نظرتون آسیبزننده باشه؟ زهرا گفت آره مثلا میگفتند چه معنی داره دختر بره دانشگاه.
گفتم آهان، پس این کلیشههایی که وجود دارند اینطور نیست که فقط مفاهیم انتزاعی باشه، یک عده واقعا آسیب میبینند و تحت فشارند،
اریش فرید
” بچهها شوخی شوخی به قورباغهها سنگ میزنند و قورباغهها جدی جدی میمیرند!”
مثلا کلیشههایی که در مورد طلاق وجود دارد چه فشاری رو روی کسی که این تصمیم رو گرفته میگذاره؟ بچهها صحبت کردند در مورد فشارهایی که طلاق بیشتر روی زن داره.
بعد براشون یک سری جملهی کلیشه برعکس خوندم، مثل :” طلاق حق زنه چون مرد ممکنه عصبانی بشه و نتونه درست تصمیم بگیره” ، “از مرد کمترم اگه دروغ بگم” ، “در صورتی به شوهرم اجازه میدم بره سر کار که برام تو خونه کم نذاره، نه اینکه چون آقا میخواد بره سر کار، من شام و ناهارم آماده نباشه! ” و..
بچهها میخندیدند، میگفتند همه چی برعکسه، گفتم انقدر این کلیشههای برعکس برامون عجیب هست که میخندیم، ولی کلیشهها واقعا وجود دارن و کار میکنند.
یه کم صحبت کردیم در مورد کلیشهها.
آخر کلاس به بچهها گفتم وقتی فارغ از کلیشهها در مورد واقعیتها صحبت میکنند، قدرت حقیقت بیشتر میتونه آشکار بشه، و برای نمونه شعر خطاب به یک قاتل محمود درویش رو براشون خوندم.
این فعالیت با ایدهای از طرح درس اولین حدس مدسه افروز توسط زهرا فرهادی نوشته شده است. همچنین شما میتوانید از بخش خاطرات و تأملات معلمی مطالب مرتبط را دنبال کنید.