021-55795002 info [att] tashilgar [dott] net
۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
خلاصه کتابهنر عشق ورزیدن

عشق مادرانه، عشق جنسی – هنر عشق ورزیدن

عشق مادرانه
عشق مادرانه
1.98Kبازدید

۴ دقیقه دربارهٔ “عشق مادرانه، عشق جنسی” بخوانیم.

عشق مادرانه

عشق مادرانه قبول بدون قید و شرط زندگی کودک و احتیاجات اوست. قبول کردن زندگی کودک دارای دو جنبه است؛ یکی توجه و مسئولیتی که صد در صد برای ادامهٔ حیات و رشد کودک لازم است، و دیگری، که عمیق‌تر از صیانتِ محض است، رویه‌ای است که در کودک عشق به زندگی ایجاد می‌کند، و در او این احساس را پدید می‌آورد که با خود بگوید: زنده بودن چه خوب چیزی است!
برای اینکه مادر، در مورد دوم هم موفق باشد، نه تنها باید”مادر خوبی” باشد، بلکه باید آدمی شاد و خوشبخت هم باشد. عشق مادر به زندگی، به اندازهٔ اضطراب او مسری است.
روابط مادر و فرزند، به خلاف عشق برادرانه و عشق زن و مرد، به سبب ماهیت خاصی که دارد، مبتنی بر نابرابری است. یکی به همهٔ یاری‌ها نیاز دارد، و دیگری همهٔ آن یاری‌ها را فراهم می‌آورد. به سبب همین خاصیت نوع‌پرستانه و فداکارانه است که عشق مادرانه بالاترین نوع عشق‌ها و مقدس‌ترین پیوند عاطفی نامیده شده‌است.
در عشق زن و مرد دو نفر که جدا بودند، یکی می‌شوند. در عشق مادرانه، دو موجود که یکی بودند، از هم جدا می‌شوند. مادر نه تنها باید این جدایی را تحمل کند، بلکه باید آرزومند آن باشد و به حصول آن کمک کند. فقط در اینجاست که عشق مادرانه به صورت تکلیفی خطیر، جلوه می‌کند، زیرا احتیاج به فداکاری دارد، احتیاج به این دارد که بتوان همه چیز را نثار کرد، بدون اینکه توقعی جز حوشبختی کودک داشت. و همین جاست که اکثر مادران، در عشق مادرانهٔ خود شکست می‌خورند.

عشق مادرانه
عشق مادرانه

مادر خود شیفته، سلطه‌جو و تصاحب‌کننده، فقط تا زمانی که کودکش کوچک است، میتواند در “عشق مادرانهٔ” خود، موفق باشد. تنها مادری که واقعا عاشق است، مادری که برایش نثار کردن لذت بخش‌تر از دریافت کردن است، مادری که بنیاد هستیش متین و استوار است، حتی هنگامی که فرزندش در جدایی از مادر گام برمی‌دارد، باز هم می‌تواند فرزندش را دوست بدارد.

عشق جنسی

در عشق زن و مرد، یک عامل مهم، نادیده انگاشته می‌شود، و آن اراده است. عاشق کسی بودن، تنها یک احساس شدید نیست، بلکه تصمیم است، اراده است، قول است.
اگر عشق فقط یک احساس می‌بود، دیگر پایداری در این قول، که همدیگر را تا ابد دوست خواهیم داشت، مفهوم پیدا نمی‌کرد. احساس می‌آید و ممکن است خود بخود زائل شود. وقتی که عمل من با داوری و تصمیم ارتباطی نداشته باشد چگونه می‌توانم در مورد پایداری آن داوری کنم؟
ممکن است آدمی با در نظر گرفتن این اندیشه‌ها به این نتیجه برسد که عشق منحصرا یک عمل ارادی و نوعی تعهد است، و اساسا اهمیت ندارد که طرف چه کسی باشد. خواه ازدواج به وسیله دیگران ترتیب داده شود، یا نتیجه انتخاب خود شخص باشد، از وقتی که پیمان زناشویی بسته شد، عمل اراده بایستی ضامن ادامهٔ عشق باشد. در این نظر گویی خصیصه متضاد طبیعت بشری و عشق زن و مرد از یاد رفته‌است. ما همه یکی هستیم . با وجود این هر کدام از ما ماهیتی یگانه و بی‌همتاست. در مورد روابط ما با دیگران نیز همین تضاد تکرار می‌شود، همان گونه که همه ما یکی هستیم، همان گونه هم می‌توانیم نسبت به همه برادرانه عشق بورزیم، و چون هر کس وجودی یکتاست، به همان ترتیب هم عشق جنسی مستلزم عناصری کاملا فردی است که فقط در بعضی از مردم وجود دارد و نه در همه مردم.
بنابراین هر دو نظریه یعنی اینکه عشق جنسی جاذبه‌ای کاملا فردی، بی‌همتا و محدود به دو شخص معین است، و هم اینکه چنین عشقی جز یک عمل ارادی نیست، درست به نظر می‌رسند. اگر بخواهیم به درستی آن را بیان کنیم، حقیقت نه این است نه آن. بنابراین، این عقیده که، اگر آدم در عشقش کامیاب نشد، به آسانی می‌تواند رشته ارتباط را بگسلد، بهمان اندازه غلط است که بگوییم به هیچ عنوان این ارتباط نباید گسسته شود.

خلاصه‌های کتاب هنر عشق ورزیدن در سایت در دسترس است.

۱ نظر

نظر دهید

زهرا فرهادی
داوطلب موسسه بهشت اندیشه‌های کودکان، تسهیلگر و معلم کودک و نوجوان