۵ دقیقه در رابطه با طرح درس درست کردن تور بسکتبال که در موسسه بهشت کودکان اجرا شده است، بخوانیم.
در این نوشته قصد دارم یکی از تجربههایم به عنوان تسهیلگر در موسسه بهشت کودکان را با شما به اشتراک بگذارم. در نگارش و اجرای طرح درس درست کردن تور بسکتبال ، که بیست و یکم اردیبهشت سال ۹۶ اجرا کردیم، بچههای گروه سنی ۷ تا ۹ سال، تسهیلگران گروه سنی هفت تا نه سال موسسه بهشت کودکان، خاله نیلوفر و من (عمو سعید) حضور داشتیم.
وسایلی که برای اجرای این طرح درس نیاز داشتیم نخ، پارچه، درب سطل، چوب لباسی فلزی، انبردست، چسب و قیچی بود.
هدف این طرح درس ایجاد بستر مناسب برای بروز خلاقیت، تعامل بچهها با هم حین انجام فعالیتها و درست کردن تور بسکتبال بود.
با توجه به این موضوع که بچهها از طرح هفتهی قبل که به شکل عملی بود استقبال کردند در این جلسه هم طرح درس را درست کردن سبد بسکتبال تعریف کردیم. این طرح درس هم مانند هفتهی قبل این پتانسیل را دارد که بچهها خروجی کلاس خود را در هفتههای بعد استفاده کنند.
برای اجرای طرح درس مواد مورد نیاز در اختیار بچهها قرار می گیرد و در مورد اینکه چه چیزی میخواهیم درست کنیم صحبت میکنیم . بچه ها میتوانند با توجه به تعداد بچههای حاضر در کلاس و لوازمی که داریم به شکل انفرادی و یا گروهی کار کنند.
قصه طرح درس پانتومیم احساسات و روز آموزش از زبان عمو سعید:
در بازی اول صبح بچهها نوبت را رعایت میکردند و نکتهی جالب چالش خاله عطیه و یکی از بچههای مهد بود که در نهایت خوب تمام شد، از این جهت که اون بچه فکر میکرد خاله عطیه بلد نیس و یا نباید بازی کنه در صورتی که خاله هم خوب زد و هم وقتی اون بچه رفت وسط ، خاله اون رو با توپ زد و از بازی خارج کرد.بچهها در مورد اینکه باز هم کاردستی داریم اعتراض داشتند و طرح درس هفتهی قبل را بیشتر دوست داشتند و از طرفی هم پیشنهاد دادند که برای این هفته یا هفتهی بعد جاروبرقی درست کنیم. وسایلی را که لازم داشتیم از هفتهی قبل اماده نکرده بودیم و از این جهت خوب نبود چون نخ هایی که داشتیم مناسب نبود. یکی از بچه ها تور رو با پارچه درست کرد. دو نفر دیگه هم موفق شدند تور رو درست کنند. ناهار خوردن در حیاط خوب بود و بحث سر سفره شکل گرفته بود. یکی از بچهها در حین روز آموزش از بهشت خارج شد و چون با هم قرار داشتیم که اگر بیرون برویم بعدش باید بریم خونه ، تماس گرفتیم و مادرش اومد و اون رو برد.
قصه طرح درس پانتومیم احساسات و روز آموزش از زبان خاله نیلوفر:
صبح امروز چیزی حدود نیم ساعت شایدم بیشتر دیر رسیدم و همین باعث شد حس کنم یهو افتادم وسط یه ماجرا و مچ شدنم با جو حس میکنم تا حدودی زمان برد. قرار براین بود که تور درست کنیم واقعا کار سختی به نظرم اومد.و اتفاقا واقعا هم سخت بود حداقل برای منو عموسعید که از قبل هیچ شناخت و تجربهای نداشتیم. امکاناتمون هم برای درست کردنش خیلی جالب نبود و همینطور زمان کم آوردیم و واقعا کار زمانبری بود. یکی از بچهها همکاری جالبی نداشت اما خیلی توقع یه تور خفن و حاضر آماده داشت حتی از دستمون عصبانی شده بود و به نظرش بیعرضه اومدیم. فکر کنم بیشتر این فشار عصبی هم به خاطر تور خوبی بود که دخترای کلاس درست کردن. ناهار جمعیمون تو حیاط فوقالعاده بود اگرچه هوا گرم بود ولی بینهایت لذتبخش بود همینطور هم برای بچهها به نظرم. یکی از بچهها متوجه نقطه ضعف و قلقلکی بودنم شد و حسابی ازین موضوع سواستفاده کرد برای اذیت کردنم.
متاسفانه عکس تورهایی که بچهها درست کرده بودند را ندارم. دو تا از گروهها با امکاناتی که داشتیم تورهای خوبی درست کردند.
- از نظر شما اهمیت وسایل مناسب برای اجرای فعالیتها چهقدر است؟
- به نظر شما گزارشها و قصههای مربوط به این طرح درس چه ابهاماتی دارد ؟
شما در بخش طرح درس سایت تسهیلگر میتوانید به سایر طرح درسها دسترسی داشته باشید.