یک خاطره به مدت ۴ دقیقه از اولین روز کلاس بخوانیم.
سلام. من معلم هستم، یک نو معلم که سال تحصیلی جدید، دومین سال معلمیام را میگذرانم.
محل تدریسم یک شهرستان و روستای کوچک در جنوب استان فارس است، و فیزیک تدریس میکنم.
دوست دارم تجربیات، آموختهها و چالشهایم را از معلمیام بنویسم، و امیدوارم هم خودم بیشتر یاد بگیرم و هم برای دوستان معلم، بخصوص، نومعلمانی که نوشتههایم را میخوانند، مفید باشد.
اولین روز کلاس
من همیشه مشتاق رسیدن اول مهرها بودم، اما پارسال، یک جور دیگر، چون اولین سالی بود که به عنوان یک معلم به کلاس میرفتم.
قبل از مهر به اینکه اولین روز کلاس را چه طور بگذرانیم، فکر میکردم. فکر کردم بهتر است روز اول به آشنایی من و بچهها و البته گفتن قوانین کلاس بگذرد.
در مورد آشنایی با بچهها یک بازی گفتگویی جالب شنیدهبودم، اینطور که بچهها به صورت تصادفی به گروههای دو نفره تقسیم شوند و هر کس برای همگروهیاش از خودش و علایقش بگوید، بعد هر کس همگروهیاش را برای کلاس معرفی کند؛ به نظرم جالب آمد، روز اول مدرسهام که در روستا بود، تصمیم گرفتم از این بازی گفتگویی برای شناخت بچهها استفاده کنم، که هم برای خودم و هم بچهها جالب و شیرین بود، بچهها دوست داشتند که خودشان را از زبان دیگری بشنوند؛ همینطور، اینکه بچهها از خودشان به دیگری میگویند، میتواند بستر صمیمی شدن و شکلگیری دوستی عمیقتر، بین دو نفر باشد.
چند تا قانون برای کلاس هم گفتم، اما در طول سال یا آنچنان مصداق نداشتند، یا فراموش شدند؛ فکر کردم بهتر بود قوانین را به مرور با توجه به نیاز کلاسمان و با مشارکت بچهها در بیاوریم.
در مورد روال کلاس و خط مشیهای نمرهدهی هم گفتم، مثلا قرار است چه طور درس بدهم، بر چه اساس نمره بدهم و … البته بخصوص سال اول، ممکن است به مرور و در پیِ تجربه و آزمودن، این روشها تغییر کند.
یکی از دوستان معلم، بعد از آن بازی گفتگویی، از دانش آموزانشان خواستند به سوالات زیر پاسخ دهند و برگه پاسخ را روی تخته بچسپانند:
۱. چه احساسی به درس فیریک داشتید؟
۲. چه خاطرهٔ خوبی داشتید؟
۳. چه وقتهایی کلاس را دوست نداشتید؟
۴. چه مشکلاتی با درس فیزیک داشتید؟
۵. اگر معلم فیزیک بودید، چه تغییراتی در کلاس میدادید؟
این سوالها به معلم کمک میکند، در زمان کم، شناخت خوبی از بچهها کسب کند.
به نظرم، خوب است که معلم، روز اول در مورد یکی از مهمترین چیزهایی که میخواهد شاگردانش بیاموزند و یا در فضای کلاس و ارتباطشان، پررنگ باشد، حرف بزند. مثلا یکی از دوستانم روز اول سال تحصیلی جدید، قصد دارد از اهمیت پرسش کردن حرف بزند، و خودم دوست دارم در مورد اهمیت گفت و شنود، در فضای ارتباطیمان، حرف بزنم، و اینکه دلم میخواهد فضای گفت و شنود در کلاس فراهم بشود، برای این منظور، قصد دارم خاطرهام را از حل چالشم از راه گفت و شنود با یکی از کلاسهایم تعریف کنم، و در مورد آن حرف بزنم و نظر بچهها را هم بشنوم.
میتوانیم بخشی از جلسه اول یا دوم کلاس را هم به ارزشیابی مفاهیم پایه اختصاص دهیم، که متوجه سطح درسی بچهها بشویم تا با شناختی که بدست میآوریم، بفهمیم که از کجا باید کارمان را شروع کنیم و پیش ببریم؛ برای اینکه فضای امتحان و نمره در این ارزشیابی کمرنگ شود، میشود به بچهها گفت که نوشتن نامشان روی برگه، اختیاری ست.
خوشحال میشوم تجربهتان را در مورد روز اول کلاس، و همین طور نظرتان نسبت به برنامههای من را، در بخش دیدگاهها، مطرح کنید.
از بخش خاطرات و تأملات معلمی میتوانید مطالب مرتبط را دنبال کنید.
اون قسمتی که امتحان بدون نام قراره بگیرید، برام جالبه.
حتماً خاطره و چگونگیش رو به اشتراک بذارید. ممنونم