۲ دقیقه در رابطه با کتاب هنر عشق ورزیدن بخوانیم.
- آیا عشق ورزیدن هنر است؟
- نظریهٔ عشق
- عشق و انحطاط آن در جامعه معاصر غرب
- تمرینِ عشق
- سخنی دربارهٔ نویسنده
معرفی کتاب هنر عشق ورزیدن
مطالعهٔ این کتاب برای کسانی که دستورالعمل سادهای برای عشق ورزیدن میجویند، کاری یأسآور خواهدبود. برعکس، در این کتاب نشان داده خواهدشد که عشق احساسی نیست که هر کس، صرف نظر از مرحلهٔ بلوغ خود، بتواند به آسانی بدان گرفتار شود. این کتاب میخواهد خواننده را متقاعد سازد که تمام کوششهای او برای عشق ورزیدن محکوم به شکست است، مگر آنکه خود او با جد تمام برای تکامل تمام شخصیت خود بکوشد، تا آنجا که به جهتبینی سازندهای دست یابد. این کتاب میخواهد اثبات کند که اگر آدمی همسایهاش را دوست نداشتهباشد و از فروتنی واقعی، شهامت، ایمان و انضباط بیبهره باشد، از عشق فردی خرسند نخواهد شد.
(بخشی از پیشگفتار کتاب)
برشی از کتاب
دانش درجات بسیار دارد، دانشی که زادهٔ عشق است، سطحی نیست، بلکه تا عمق وجود رسوخ میکند. چنین دانشی فقط وقتی میسر است که من بتوانم به علاقهٔ خودم فائق آیم و دیگری را چنان که هست ببینم. مثلا، من ممکن است بدانم که فلان کس تندخو است، گرچه این را آشکارا نشان ندادهباشد، ولی ممکن است او را باز هم عمیقتر از این بشناسم، در این صورت میفهمم که او مضطرب و نگران است، احساس تنهایی میکند، یا احساس گناه میکند. بدین ترتیب در مییابم که اوقات تلخی و عصبانیت او معلول چیزی عمیقتر است. در نتیجه او را فردی نگران و ناراحت میبینم، یعنی انسانی که رنج میکشد، نه آدمی که بدخو و عصبانی است.
شما در اینجا میتوانید به خلاصههایی ار کتاب دسترسی داشته باشید.
“این کتاب میخواهد خواننده را متقاعد سازد که تمام کوششهای او برای عشق ورزیدن محکوم به شکست است، مگر آنکه خود او با جد تمام برای تکامل تمام شخصیت خود بکوشد، تا آنجا که به جهتبینی سازندهای دست یابد.”
چه حرف تازهای. قشنگ بود.