021-55795002 info [att] tashilgar [dott] net
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
معرفیمعرفی کتاب

معرفی کتاب ” زندگی در پیش رو “

کتاب زندگی در پیش رو
کتاب زندگی در پیش رو
996بازدید

مدت مطالعه: ۳ دقیقه

رمان ” زندگی در پیش رو ” نوشته‌ی “رومن گاری” روایتی عمیق، جذاب و بسیار مردم‌پسند، از محله‌ای فقیرنشین است. شاید داستانی که روایت می‌کند چندان جدید نباشد اما از آن‌جایی‌که این‌بار داستان را از زاویه دید جدیدی می‌بینیم و می‌خوانیم، کاملا جدید است.

“محمد” پسربچه‌ای است که به همراه چند بچه دیگر در کنار پیرزنی زندگی می‌کند که در جوانی‌اش فاحشه معروفی بوده و حالا در پیری از فرزندان فاحشه‌های جوان‌تر مراقبت می‌کند. کل داستان از زبان محمد روایت می‌شود و همین نکته وجه تمایز این کتاب با داستان‌های مشابه می‌باشد. محمد که سن دقیقش در داستان مشخص نیست، کل عمرش را در همین محله و همین خانه سپری کرده است، بنابراین زشتی‌های این محله پایین‌شهر با خانه‌های آن‌چنانی آن را نمی‌شناسد، بلکه ما را با ظرافت‌ها و لطافت‌های زندگی آشنا می‌کند. ” او این دنیای پر از ذلت و خواری و درد و و خشونت و تحقیر را با رنگی گلبهی نقش کرده، این دنیا را پذیرفته و دقیقا تفاوت دید او با دید آن‌ها که قبلا تصویرگر این دنیا بوده‌اند، در همین‌جاست.”(بخشی از مقدمه‌ی مترجم: لیلی گلستان)

از نکات حائز اهمیت در روند داستان، روایت زیبای زندگی سفیدپوستان و سیاه‌پوستان و دیگر رنگین‌پوستان و همچنین انسان‌هایی با اکثریت دین‌های شناخته شده در کنار یکدیگر است.

از آن‌جایی که کل داستان از زبان یک کودک روایت می‌شود، فکر می‌کنم خواندن این رمان برای معلمان، مربیان، تسهیلگران و تمامی کسانی که با کودکان سر و کار دارند، خالی از لطف نباشد.

با هم بخش‌هایی از کتاب ” زندگی در پیش رو ” را بخوانیم:

“بهترین دوستی که در آن وقت داشتم، یک چتر بود به اسم آرتور که سرتاپایش را لباس پوشانده بودم. سرش را از یک تکه پارچه‌ی سبز رنگ که دور دسته‌اش پیچیده بودم ساخته بودم. صورت جذابی داشت با یک لبخند و چشمانی گرد، البته با کمک ماتیک رزا خانم. آرتور را نساخته بودم تا برای دوست داشتن کسی را داشته باشم، بلکه درستش کرده بودم تا دلقک بازی کنم….”

“فردای آن روز بود که بزرگترین برادر زوم، برای‌مان یک کیلو آرد، روغن و کوفته قلقلی آورده بود. آدم‌های زیادی بودند که از وقتی رزا خانم شروع به فنا شدن کرده بود، صفات خوبشان را رو می‌کردند.”

“به رزا خانم قول همه چیز را می‌دادم تا خوشحالش کرده باشم. چون حتی اگر آدم پیر هم باشد، باز خوشی می‌تواند موثر باشد…”

این کتاب که برنده‌ی جایزه‌ی “گنکور” می‌باشد، با ترجمه “لیلی گلستان” توسط “انتشارات ثالث” در ایران به چاپ رسیده است. امیدوارم از خواندنش لذت ببرید.

در بخش معرفی کتاب سایت تسهیلگر می‌توانید با سایر کتاب‌ها آشنا شوید.

۲ نظر

نظر دهید

مریم رضوانی‌نیا
داوطلب موسسه بهشت اندیشه‌های کودکان، تسهیلگر کودک