مدت مطالعه: ۳ دقیقه
اگر میخواهید کودک و یا نوجوانتان معناهای عمیقتری از زندگی را درک کند و از لحاظ رشد معنوی رشد بهتری داشته باشد، باید به یادگیری او عناصری را بیافزایید.
هرگز فکر نکنید آموزش در مدرسه این کار را انجام میدهد. آموزشهای کتب درسی، بیشتر در راستای مطالب علوم خاصی است که کودک را با معانی مهم زندگی آشنا نمیکند.
نه تنها مدرسه بلکه آنچه ما و محیط اجتماعی نیز روبهروی کودک و نوجوان قرار میدهیم رسیدن به یک موفقیت سطحی و کسب شادی از به دست آوردن چنین موفقیتهایی است؛ اغلب این موفقیتها نیز به دست آوردن یک شیء یا حفظ موقعیتی است نه کسب فضیلتی اخلاقی یا معنایی عمیقتر از زندگی.
برای مثال اغلب ما
- وقتی فرزندمان در مسابقهای رتبهای کسب نمیکند به مراتب بیشتر از زمانی که با آگاهی به دوستش کمک نمیکند، ناراحت میشویم.
- شجاعتی که در راستگویی داشته را نمیستاییم ولی در عوض ممکن است جایی که دروغ میگوید تا موقعیتی را حفظ کند یا به دست بیاورد را تحسین میکنیم.
- نگرانیهایی که برای قبولی او در کنکور داریم بسیار بیشتر از نگرانیهایی است که برای مسائل ارتباطی او (حتی در رابطه با خودمان) داریم.
- و …
یک راهکار جهت تصحیح یادگیری این است که یادگیری را با داستان ها و تمثیلها بیامیزید. با این کار به صورت نمادین مفهومی را در ذهن کودک و نوجوان حک میکنید و مفاهیم غیرقابل فهم را به بیانی ملموس و عینی بیان میکنید. بنابراین ارزشهای اخلاقی و مفاهیم معنوی به راحتی با زندگی عجین میشود و این مفاهیم حفظیات و کلیشههایی که در ذهناند، باقی نمیمانند.
تمثیل آوردن به معنای مثال آوردن، تشبیه کردن، به تصویر کشیدن و پیکر بندی مجدد است.
با استفاده از تمثیل میتوان
۱- مجهولات معنوی را با استفاده از معلومات مادی و زمینی توضیح داد.
برای مثال:
« آیا ندیدى خدا چگونه مَثَل زده: سخن پاک به مانند درختى پاک است که ریشهاش استوار و شاخهاش در آسمان است.»[قرآن، سوره ابراهیم، آیه ۲۴ ]
«و مَثَل سخنى ناپاک، چون درختى ناپاک است که از روى زمین کنده شده و قرارى ندارد». [قرآن، سوره ابراهیم، آیه ۲۶ ]
۲- مفهومی اخلاقی را واضحتر کرد.
برای مثال:
پیامبر (ص): حکایت منافق (دو رو و ریاکار)، حکایت گوسفندى است که میان دو رمه گوسفند سرگردان است؛ گاه به طرف این رمه مى رود و گاه به طرف آن رمه و نمى داند دنبال کدام یک برود. (میزانالحکمه، جلد ۱۰، صفحه ۳۹۲)
۳- اهمیت یک مسئله را نشان داد.
مسیح (ع): به حق بگویمتان، آتش در یک خانه میافتد و پیوسته از خانهای به خانهی دیگر سرایت میکند تا جایی که خانههای بسیاری را میسوزاند، مگر آنکه در همان خانهی نخست جلو آتش را بگیرند. بدین سان است ستمگر […] اگر آتش در خانهی نخست چوب و تختهای نمییافت چیزی را نمیسوزاند. (تحف العقول، صفحه ۵۳۹)
راهکارهای بسیار دیگری نیز علاوه بر استفاده از تمثیل و داستان وجود دارند که در پستهای بعدی به آن میپردازیم.