شنیدن
881
مدت مطالعه: ۲ دقیقه
با اینکه شنیدن و صحه گذاشتن بر احساسات بچهها رکن اساسی یک رابطه انسانیست، اما این موضوع شکلهای مختلفی دارد:
- نیاز برخی کودکان به جلب توجه خارج از تحمل ماست، در عین خاتمه دادن به بحث، کودک باید متوجه شود که به او توجه کافی شده است: سوزی نتوانسته نقشی در تئاتر مدرسه بگیرد، کوشش ما برای تسلی بیفایده است و دیگر خارج از طاقت ماست: “سوزی! اعتراضت را شنیدم و متوجه شدم خیلی دلت میخواسته در این نمایش نقشی داشتهباشی، احساس میکردی از دیگران چیزی کم نداری و حتی بهتر از بقیه هستی، ولی بیشتر از این نمیتوانم بشنوم، میروم تا به کارم برسم، کاملا درک میکنم که تو چقدر مایوس و ناامید هستی.”
- گاهی بچهها احساساتشان را به زبان توهینآمیز بیان میکنند.
+ مامان امیدوارم بمیری!
– این درست نیست! میدانم عصبانی هستی ولی باید طور دیگری عصبانیتت را به من نشان دهی، برو از اتاق بیرون چون میخواهم تنها باشم.
+ چرا؟
– بهتره یه خورده بیشتر فکر کنی. - گاهی یک هدیه کوچک به یک بچه تحت فشار خیلی کمک میکند، هرگز نپرسید آن را میخواهد یا نه، بدون پرسش هدیه را به او بدهید، یک بادکنک، یک شکلات، …
- زمانی که کودکی در چنگال یک احساس هیجانآمیز قوی گرفتار است میتوان احساساتش را به یک مجرای سازنده هدایت کرد، اشیای خلاقیت آفرین باید به وفور در محیط باشند.
- بگذارید کودک گوشه دنجی در زوایای روحش داشتهباشد.
- جایی برای رشد روحیه مبارزهجویی کودک بگذارید، این با برخورد سرد و بیگانه: “عیب نداره بچه، بالاخره یاد میگیری.”، کاملا متفاوت است! بلکه به رسمیت شناختن توأم با همدردی با کودک است که میگوید: “بله خیلی مشکل است من به این تلاش تو احترام میذارم و اطمینان دارم که راهحلی خواهی یافت.”
نظرتان را بنویسید