کتاب سهشنبه ها با موری اثر نویسندهی امریکایی میچ آلبوم میباشد که در سال ۱۹۹۷ چاپ شدهاست. داستان این کتاب واقعی است و دربارهی ارتباط نویسندهی اثر با یکی از استادان قدیمیاش، در روزهای بیماری و پیش از مرگ استاد میباشد.
ترجمههای متعددی از این کتاب در ایران موجود میباشد. با هم بخشهایی از این کتاب با ترجمهی مهدی قراچه داغی را مرور میکنیم.
“برنامه درس
آخرین کلاس زندگی استاد پیر من هفتهای یک بار در منزل او تشکیل میگردید، در کنار پنجرهای در اتاق مطالعه او، تا بتواند از آنجا بوته کوچک بامیه را برگهای صورتی رنگش تماشا کند. کلاس روزهای سهشنبه و بعد از صرف صبحانه تشکیل میشد. موضوع درس ما “معنای زندگی” بود. استاد آنچه را به تجربه میدانست، درس میداد.
نمرهای در کار نبود، اما هر هفته امتحان شفاهی داشتیم. انتظار این بود که به سوالات جواب بدهی و به سهم خود سوالاتی مطرح کنی. البته انجام دادن گهگاهی حرکات جسمانی هم بخشی از کار بود. مثلا لازم میشد که سر استاد روی بالش جابجا شود تا در حالت راحتی قرار بگیرد، تنظیم عینک روی بینی استاد هم وظیفهای دیگر بود. بوسیدن استاد به وقت خداحافظی اعتبار دیگری بود که به پایت نوشته میشد.
به کتابی نیاز نبود. با این جال موضوعات مختلفی مطرح میشد، موضوعاتی از قبیل عشق، کار، جامعه، خانواده، پیر شدن، بخشودن و سرانجام مرگ. آخرین درس استاد کوتاه و خلاصه بود، در حد چند کلمه. به جای مراسم فارغ التحصیلی، مراسم تدفین او برگزار شد.
با آنکه امتحان نهایی در کار نبود، قرار این شده بود که از آنچه آموخته بودی رسالهای مفصل بنویسی. حاصل کار کتابی است که میخوانید.
آخرین کلاس استاد پیر من تنها یک دانشجو داشت.
آن دانشجو من بودم”
میچ آلبوم که در سالهای جوانی شاگرد موری شوارتز در دانشگاه است، در گیر و دار زندگی تقریبا او را فراموش کرده است تا اینکه مطلع میشود استاد محبوب قدیمیاس به بیماری نادری مبتلا شده و به زودی از دنیا خواهد رفت. بعد از آن هر سهشنبه مسافت زیادی را با هواپیما طی میکند و به دیدار او میرود و از جلسات درس خصوصی او بهرهمند میشود.
در این کتاب جامعهی سرمایهداری امریکا را از منظر یک استاد پیر انسانشناسی و جامعهشناسی میبینیم و ارزشهای مهجور افتادهی اجتماع را از نظر میگذرانیم. یکی از جدابیتهای این کتاب مواجه کردن خواننده با پدیدهی ناشناختهی مرگ است.
در سال ۱۹۹۹ بر اساس این کتاب، فیلمی به کارگردانی میک جکسون و با بازی جک لمون و هانک آزاریا ساخته شده است.